آخرین مطالب
امکانات وب
برچسب : نویسنده : mehdipooshkan بازدید : 89
"برای شهید گمنام چغاسبز- تپه نورالشهداء ایلام"
بالای مقبرهصدای مرغ دریایی و موج می آمدو غبار روی سنگ را که برداشتمرزمنده ای آن زیراز سالها قبل از شروع جنگپشت پنجرهبه دریا و غروب خیره مانده بودبا چشمان خودم دیدمحتی نسیمی که از پنجره در قبر می وزید جزیره...برچسب : نویسنده : mehdipooshkan بازدید : 92
هیهات من الذلهتا خون در تاریخ سرازیر شود
هیهات من الذله
تا دود خیمه ها در تمام کتابخانه های جهان بپیچد
و "عطش" در قاموس ها
ترجمه اش این باشد
که "فرات از خجالت آب شد"
هیهات من الذله
تا گلوی طفلی گلوگاه تاریخ شود
و زنی زینت زنهای زمین،
هیهات من الذله جزیره...برچسب : نویسنده : mehdipooshkan بازدید : 90
سروها به احترام شما ایستاده اندتقویم قمری
اعتبارش از تاریخ قیام شماست
آب از شرم تشنگیتان
هرگز نخواسته آب بماند
همیشه از خویش می گریزد
و رودخانه ها بوجود آمده اند.
کعبه هرچقدر کعبه باشد
قبله قامت سرخ شماست
و قسم به خویشاوندی نزدیکتان با کبوترها
و ن جزیره...برچسب : نویسنده : mehdipooshkan بازدید : 88
مثل تشعشع خورشیدکه زمین را زنده نگه داشتهزیبایی ات روشنایی زندگی استمی توانستی گرانبهاترین تابلوی ون گوگ باشییا معروفترین قطعه ی موتزارتو یا عکس یک عکاس حاذق منظرهاز جنگلهای بلوط زاگرسدر اوایل اردیبهشت،از صدای سنتور هم زیباتری،چشمانت بلا را دور می جزیره...برچسب : نویسنده : mehdipooshkan بازدید : 58
هر زنی که می رودکمی از زمین کم می شودو زنها یک روز همه چیز را تمام خواهند کرد زنی اگر دلشکسته برودجایی از جهان حتما سیل خواهد شددرختان زیادی در سیلاب می میرند و زنی که دلشکسته تر می رودیک گونه ی گیاهی جزیره...برچسب : نویسنده : mehdipooshkan بازدید : 103
زنی غریبه در آبادی می چرخدو منی که یک مشت استخوان استاز آن زیربا ذرات تجزیه شده ی گوش هایشصدای قدم هایش را شنیده است! زنی غریبه در آبادی می چرخدو منی که یک مشت استخوان استاز آن زیربوی موهایش را شنید جزیره...برچسب : نویسنده : mehdipooshkan بازدید : 112
دستانت را که در آب فرو بردیخستگیتچندماهی کوچک قرمز شد در چشمهپلنگ های منقرض مانشتتشنه از کوه سرازیر شدندسنجاب هابا سبدهای پر از بلوطبه پیشوازت ایستاده بودنددر شیب سربالای مسیرنفس نفس می زدیباد وزیدن جزیره...برچسب : نویسنده : mehdipooshkan بازدید : 115
مثل آن است که زلزله آمده باشدشهر می لرزدو گلدان های پنجرهیکی یکی دارند می افتندهمیشه همینجوریست وقتیکه دلت می گیرددفعه ی قبل طوفان شده بودباد درخت ها را با خودش بردو گنجشک ها همه از شهر رفتنددر من ظ جزیره...برچسب : نویسنده : mehdipooshkan بازدید : 103
می دانم بادی که تورا لمس کرده باشدبوی سیب می دهدو پر است از گلبرگ گلهای سفید و صورتیولی من سالهاستخودم را در معرض تمام بادها قرار می دهماز هر سمتی که بیایندحتی گردبادهاکه خاک و خار و خاشاک اندیا نس جزیره...برچسب : نویسنده : mehdipooshkan بازدید : 120